زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
 

اضمار (ادبیات فارسی)





یکی از اصطلاحات بکار رفته در ادبیات فارسی، اضمار بوده که در لغت به معنی «لاغر کردن چهارپایان» و در اصطلاح به معنای ساکن کردن دومین حرف جزء می‌باشد.


۱ - تعریف



در اصطلاح عروض سه تعریف برای آن ذکر شده:
الف- ساکن کردن دومین حرف فاصله که متحرّک است؛
ب- ساکن کردن دومین حرف سبب ثقیلی را که در اوّل رکن قرار گرفته است؛
ج- ساکن کردن دومین حرف جزء (تفعله).

۲ - اضمار در متفاعلن



اضمار در متفاعلن آن است که تای مُتَفاعلن را ساکن گردانند تا مُتْفاعلن شود، آن‌گاه به جای آن مستفعلن می‌گذارند که «مضمر» است.

۳ - جمع اضمار با زحاف



زِحاف اضمار را اگر با زِحاف خَبْن جمع کنند، مفاعلن می‌شود که «مضمرِ مخبون» است و آن را «موقوص» می‌گویند، و اگر با زحاف طی جمع کنند، مفتعلن می‌شود که «مضمرِ مَطْوی» است و آن را «مجزول» می‌گویند، و اگر با زحاف قطع جمع کنند مفعولن می‌شود که «مضمرِ مقطوع» است، و اگر با زحاف حَذَذ جمع کنند، فع‌لن می‌شود که «مضمر احذّ» است، و اگر با زِحاف اِذاله جمع کنند، مستفعلان می‌شود که «مضمرِ مُذال» است، و اگر با زحافِ ترفیل جمع کنند، مستفعلاتن می‌شود که «مضمرِ مُرَفّل» است.
[۱] سعادت، اسماعیل، دانش‌نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۴۵۰.


۴ - پانویس


 
۱. سعادت، اسماعیل، دانش‌نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۴۵۰.


۵ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «اضمار»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۱۰.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات ادبیات فارسی | علم بدیع




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.